تصریع (ادبیات فارسی)تصریع در ادبیات فارسی لفظی است که به دو معنای عام (مصرّعبودن مطلع قصیده، غزل، رباعی، دوبیتی و ابیات مثنوی) و خاص (مصرعسازی در اثنای قصیده یا تمام قصیده و غزل) به کار میرود. ۱ - تعریفتصریع لفظی است مشترک میان دو معنا: الف ـ معنای عام و آن مصرّع بودن مطلع قصیده، غزل، رباعی و دوبیتی است و نیز یکایک ابیات مثنوی. ب ـ معنای خاص و آن دو گونه است: ۱. شاعر در اثنای قصیده و یا احیاناً در اثنای غزل، بیت و یا ابیاتی را مصرّع سازد. [۱]
همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ج۱، ص۹۴، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲]
آهنی، غلامحسین، معانی بیان، ص۲۴۵، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۳]
دایرةالمعارف فارسی، ج۱، ص۱.
۲. شاعر تمام ابیات قصیده و یا غزل را مصرّع سازد. [۴]
نشاط، محمود، زیب سخن یا علم بدیع پارسی، ج۱، ص۲۵۲، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۵]
میرصادقـی، میمنت، واژهنامۀ هنـر شاعـری، ج۱، ص۲۴۵، تهـران، ۱۳۷۳ش.
چنانکه ناصرخسرو (د ۴۸۱ق) قصیدهای ۲۶ بیتی را به مطلع «نگذاشت خواهد ایدرش بر رغم او صورتگرش» [۶]
ناصرخسـرو، دیوان، ج۱، ص۲۳۸-۲۴۰، به کـوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۷ش.
و منوچهری دامغانی (د ۴۳۲ق) قصیدهای ۳۳ بیتی را به مطلع «ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد» [۷]
منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، ج۱، ص۲۱-۲۲، به کوشش محمـد دبیرسیاقـی، تهران، ۱۳۳۸ش.
تمام مرصّع آوردهاند.برخی از بدیعنویسان، تصریع را گونهای از سجع دانستهاند که به شعر اختصاص دارد. [۸]
آهنی، غلامحسین، معانی بیان، ص۲۴۵، تهران، ۱۳۶۰ش.
صالح مازندرانی (سدۀ ۱۱ق) و به تأسی از او نشاط و آهنی از قول ابناثیر، ترصیع را ۷گونه گفتهاند [۹]
صالح مازندرانی، محمدهادی، انوارالبلاغه، ج۱، ص۳۶۵، به کوشش محمدعلی غلامینژاد، تهران، ۱۳۷۵ش.
و از شعرای عرب مثال آوردهاند.۲ - نکته مهمتردیدی نیست که مصرّع داشتن اشعار، قالب خاصی نیست، بلکه خود نوعی اعنات و التزام و از تفننات شاعرانه است که از قدرت و ذوق گوینده حکایت میکند و اگر شاعر نیک از عهده برآید، بیشک بر رونق کلام افزوده میگردد. [۱۰]
نشاط، محمود، زیب سخن یا علم بدیع پارسی، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳، تهران، ۱۳۴۶ش.
کاشفی مصرّع ابیات را لازمه ترصیع کامل دانسته، و گفته است تا بیتی مصرّع نباشد، تمام مرصّع نبود. [۱۱]
کاشفی، حسین، بدایعالافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۸۵، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش.
۳ - فهرست منابع(۱) دایرةالمعارف فارسی. (۲) صالح مازندرانی، محمدهادی، انوارالبلاغه، به کوشش محمدعلی غلامینژاد، تهران، ۱۳۷۵ش. (۳) کاشفی، حسین، بدایعالافکار فی صنایع الاشعار، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۴) منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمـد دبیرسیاقـی، تهران، ۱۳۳۸ش. (۵) میرصادقـی، میمنت، واژهنامۀ هنـر شاعـری، تهـران، ۱۳۷۳ش. (۶) ناصرخسـرو، دیوان، به کـوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۷ش. (۷) نشاط، محمود، زیب سخن یا علم بدیع پارسی، تهران، ۱۳۴۶ش. (۸) همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۱ش. (۹) آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، ۱۳۶۰ش؛ ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصریع»، شماره۵۹۵۰. |